https://hamkhone.ir/member/8040/blog/view/111644/داستان-چهار-شمع/
چهار شمع به آهستگی می‌سوختند، در آن محیط آرام صدای صحبت آنها به گوش می‌رسید. شمع اول گفت: من صلح و آرامش هستم، هیچ كسی نمی‌تواند شعله مرا روشن نگه دارد من باور دارم كه به زودی می‌میرم....... سپس شعله صلح و آرامش ضعیف شد تا… ( ادامه متن در لینک بالا )